شهید عامل به شدت مجروح شده بود، به علت اصابت ترکش به نزدیک ریه، صدایش کاملا قطع شده بود. بعد از مدت کوتاهی دوباره به جبهه بازگشت، وقتی من ایشان را در منطقه دیدم، گفتم: «مرد حسابی تو با این وضعیت اگر بخواهی نیروهایت را صدا کنی که نمیتوانی» با همان صدای ضعیفش گفت: «آنقدر اذان میگویم تا صدایم باز شود.» یادم هست موقع اذان سعی میکرد اذان بگوید و اتفاقا پس از مدتی واقعا صدایش بهتر شد.
