وقتی در تربیت معلم تهران مشغول تحصیل بودم، قبل از عملیات فتح المبین با تیپ محمد رسول ا… به جبهه اعزام شدم و در جبهه به دلیل اینکه تیپ ۱۷ قم عمل کننده بود به آن تیپ مأمور شدم. آقای فروتن را در آنجا دیدم و به اتفاق ایشان به مقر ۹۲ زرهی اهواز رفتیم.
در پادگان ۹۲ دیدم یک گوشه ای تعدادی از بچه بسیجی ها یک نفر را مانند نگین دربر گرفته اند و پروانه وار به دور شمع وجودش حلقه زده اند. سر و صدا هم بلند بود که حاجی آمد. حاجی آمد.
از فروتن سئوال کردم که این فرد کیست که این قدر بچه ها به او ابراز علاقه و محبت می کنند. گفت: رمضان علی عامل است از خط برگشته، بچه ها دورش حلقه زده اند. من جلو رفتم و با ایشان احوال پرسی کردم. در حالی که لباس خاکی تنش بود آنجا نشست و بچه ها او را می بوسیدند و از خط سئوال می کردند. (احمد ذوقی)