شهید رفیعی بسیار مهماننواز بود. اگر میگفت پنج نفر مهمان داریم، من برای ۲۰ نفر تدارک میدیدم چون میدانستم چنین خواهد شد. یک شب به جای پنج نفر حدود چهل نفر همراه او به منزل ما آمدند. وحشتزده و ناراحت به آشپزخانه رفتم وقتی مرا ناراحت دید گفت: «غصه نخور». و شروع کرد به صلوات فرستادن و دعا خواندن و غذا در ظرف ریختن. غذایی که برای بیست نفر بود، چهل نفر را به راحتی سیر کرد و مازاد آن برای فردا باقی ماند.
