ابتکار نظامی

جاده تقریبا تمام شده بود.
مهندس طرحچی گفت: بلند شو بریم آن جاده را ببینیم.
در راه برگشت کنار اروند نشستیم.
طرحچی گفت:
ناصر، عراقی ها چطوری آمدند این طرف کارون؟
گفتم: حتما پل زدند.
گفت: اگر این پل ها را بتوانیم بگیریم چه اتفاقی می افتد. گفتم: جلو پیشروی دشمن را می گیریم.
یک لوله ای قطور از طرف اهواز آمده بود برای پالایشگاه آبادان که نفت خام را انتقال می داد.
گفت: اگر این لوله را پمپاژ کنیم بفرستیم توی کارون نفت رو می ایستد یا زیر؟
گفتم: رو می ایستد.
گفت: پس نفت می رود روی سینه پل می ایستد. گفتم: بله
گفت: اگر نفت را آتش بزنیم چطور می شود؟
گفتم: آتش می گیرد.
گفت: درست است که آهن است و دیگر رفت و آمد نمی توانیم بکنیم، ولی جلو عراقی ها را می گیریم.
بعد از شهادت برادر طرحچی به آقای ناجیان گفتم: محمد یک هم چنین طرحی را به من پیشنهاد کرده بود.
گفت: بریم با سپاه موضوع را در میان بگذاریم.
وقتی طرح را به بچه های سپاه گفتیم.
گفتند: این بهترین فکر است باید عملیش کنیم.
بیل مکانیکی را آوردیم و به آقای رحیم ملایی راننده بیل مکانیکی گفتیم شروع کن.
یک کانال خیلی عظیمی به طرف کارون درست کردیم.
بعد هم موضوع را با بچه های ارتش و شرکت نفت در میان گ ذاشتند و گفتند ما چنین طرحی داریم و می خواهیم عملیات انجام دهیم.
آمدیم ولوله نفت را شکافتیم. تمام کارهای عملیات شکل گرفته بود.
درون یک قایق هم یک بمب ساعتی گذاشتیم که وقتی می خواهیم آتش بزنیم از طرف عراقی ها آتش صورت بگیرد.
قرار بود قایق را رها کنیم بره و به پل آهنی بخورد و انفجار صورت بگیرد.
شب موعود فرارسید. از ساعت ۲ بعد از ظهر پمپاژ نفت شروع شد. وقتی بچه ها شناسایی کرده بودند ساعت ۱۰ شب اعلام کردند که نفت به تمام سطح رودخانه رسیده است. حتی به پل عراقی ها هم رسیده بود.
بوی نفت تمام منطقه را گرفته بود.
اما هیچ کس نمی دانست جریان چیست. چون روی کانال را هم پوشانده بودیم که دیده نشود فقط نفت وار دکارون می شد.
ساعت ۲ نیمه شب قرار بود عملیات انجام شود اما ساعت۳۰/ ۱۱ شب بود که یک گلوله دشمن وسط کانال نفت اصابت کرد و از طرف ما آتش گرفت. بلافاصله به شرکت نفت بیسیم زدیم و نفت را قطع کردند.
کنار رودخانه کارون نیروهای خودی، مهمات و … زیاد بود. شعله های آتش هم همین طور توی آسمان زبانه می کشید.
جهنمی درست شده بود تمام بیسیم های خودی و عراقی می خواستند بدانند این آتش چیست؟
هیچ کس به فکر جنگیدن نبود. بچه های سپاه به خط زدند عملیات بعد از ۵/ ۲ ساعت پایان یافت.
یادم است آقای هاشمی رفسنجانی در خطبه های نماز جمعه گفته بود: ما ده روز برای این عملیات پیش بینی کرده بودیم که بحمدالله دو ساعت و نیم عملیات به پایان رسید.
این عملیات توسط طر حجی طراحی شد و به وسیله ناجیان انجام شد و هر دو نیز به شهادت رسیدند.

راوی: ناصر ابراهیمی – همرزم شهید