زندگی نامه:

روحانی شهید سید عباس موسوی در سال ۱۳۲۴ در روستای کلیدر از بخش سرولایت قوچان در خانواده ای متدین به دنیا آمد.سید عباس ۶ ساله بود که مادر رخت عزای هجران پدر را به تن وی کرد.سید عباس در ۱۲ سالگی وارد حوزه علمیه قوچان شد اما تحصیل در حوزه مانع تلاش برای تامین معاش خود و خانواده اش نشد.سید عباس با توصیه و راهنمایی حجة الاسلام والمسلمین شیخ ذبیح الله قوچانی برای تحصیل در سطوح عالی حوزه قوچان را به مقصد مشهد ترک نمود و در مدرسه علمیه نواب مشغول به تحصیل گردید.

ایشان در مشهد از محضر اساتید بزرگواری چون آیة الله اشرفی،آیة الله مشکینی،شیخ هاشم و مجتبی قزوینی بهره فراوان جست.ایشان در مشهد با شخصیت های بزرگواری همچون شهید کامیاب،شهید هاشمی نژاد،مقام معظم رهبری و آیة الله واعظ طبسی که در آن زمان محور فعالیت های مبارزاتی در خراسان علیه رژیم طاغوت به شمار می رفتند،آشنا شد و به دلیل مشی فکری اثر گذار در زمره این مبارزان قرار گرفت.در سال ۱۳۵۰ که مقارن با برگزاری جشن های ۲۵۰۰ ساله رژیم ستمشاهی بود این شهید در کنار سایر همرزمانش به دستور حضرت امام خمینی(رحمة الله علیة) با برگزاری سخنرانی و انتشار اعلامیه مردم را از اهداف شوم رژیم آگاه نمود.در نتیجه این فعالیت ها بود که توسط عوامل ساواک دستگیر،زندانی و مورد شکنجه واقع شد.در بحبوحه پیروزی انقلاب شهید قوچانی نقش عمده در سازماندهی مردم در مشهد علیه رژیم داشت پس از پیروزی انقلاب با توجه به آگاهی و بصیرت عمیق ایشان مسئولیت حساس بخش اطلاعات کمیته انقلاب اسلامی را عهده دار شد و در این سنگر در مصافی سخت لانه های عنکبوتی عناصر پس مانده رژیم شاه،لیبرال ها و بخصوص منافقین را درهم پیچیده و نابود کرد.در کنار این مسئولیت حساس از حضور در جبهه ها و خدمت در پشت جبهه غافل نمان.ایشان هرگاه احساس نیاز می کرد لباس رزم پوشیده و عازم میدان نبرد می شد.سرانجام در تاریخ ۱۳۶۱/۶/۶ در عملیات فتح المبین در جبهه شوش در رقابیه در سن ۳۶ سالگی با ردای سرخ شهادت به دیدار معبود خود شتافت.پیکر مطهر این شهید بنا به وصیت خودش در کنار شهدای ۷۲ تن به خاک سپرده شد.

وصیت نامه:

« بسمه تعالى »

( ربنا اننا سمعنا منادیا ینادى الایمان ان آمنوا بربکم فامنا ربنا فاغفرلنا ذنوبنا و کفر عنا سیئاتنا و توفنا مع الابرار )

خداى منان را شکر که نعمت بزرگ امامت را به ما ارزانى داشت و پیروى از امام عزیز را به امت ایران براى نجات از ظلمت راه اصلى نجات قرار داد.
با شناختى که از خودم دارم لیاقت شهادت را ندارم ولى چون مشترى، خداوند رحمن و رحیم و غفور و ستاراست، خیلى خیلى امیدوارم و حاشا که کرم خدا که امیدوار به خود را محروم کند و نا امید تاکنون چنین نشده و اگر در مورد من چنین شود، بى‌لیاقتى مضاعف مرا نشان مى‌دهد.
به عنوان تقدیر از زحمات و الطاف امام عزیز از همه کسانى که به من ظلم فردى کرده‌اند ، بخشیدم.
به بازماندگانم سفارش مى‌کنم که در کارها خدا را اصل قرار دهند، روى خدا آنچنان حساب کنند که گوئى او را مى‌بینند، آخر اگر شما او را نمى‌بینید او که شما را مى‌بیند.
با رعایت بیشتر تقوا و عمل صالح، امام را یارى دهید.
از شر نفس اماره به خدا پناه برده و در مهار کردنش بکوشید.
به فرزندان شهدا مثل فرزند خودتان نگاه کنید و برسید.
با مطالعه مصاحبه حضرت آیت الله موسوى اردبیلى در رابطه با ۱۴ اسفند که در روزنامه‌هاى ۱۷ اسفند چاپ شده است خیلى متأسفم.
براى چندمین بار با همه وجود احساس کردم که هنوز بین جمهورى اسلامى ما و حکومت على (ع) خیلى فاصله است، دره‌هاى عمیقى در میان است که باید با جسد بهترین جوانانمان پر شود تا امت اسلام بتواند پایش را روى آنها بگذارد و به حکومت اسلام برسد و باید آنقدر خون بدهند که دره‌ها پر شود تا آیندگان به قایق نجات سوار و خود را به حکومت اسلامى برسانند. شگفتا چون آقاى بنى صدر، صاحب پرونده، داراى عنوان بوده است در بازداشت سریعش تعلل شده است، ( ضمنا روزنامه‌ها همه گفتار معظم له را منعکس نکرده‌اند. )
خدا را، خدا در مورد قوه قضائیه افراد کم بینش و بى‌تقوا کنار گذاشته شوند و افراد متقى و آموزش داده شده و متصدى پستهاى قضاوت شوند.
اگر بخواهیم اسلام در مملکت على بن ابیطالب بماند بر قوه قضائیه است که از اجراى قانون در مورد همه کس به طور یکسان دریغ نورزد، تعلل نکند، متهم هر که باشد از على بن ابیطالب بالاتر نیست.
از مبلغین اسلام درخواست عاجزانه دارم که در مورد ضوابط و روابط اسلام با ملت هر چه بیشتر سخن بگویند، چه در این صورت است که با دیدن تخلفات از مسئولیت از خط امام دلسرد نمى‌شوند.
کتابهاى شهید مطهرى را بخوانید، مسجدها را خالى نگذارید، کمک به قوه‌هاى سه گانه، پاسخ به هل من ناصر ینصرنى امام حسین است.
« الهى کفى بى فخرا ان تکون لى ربا »سید عباس موسوى قوچانى – امضا ۶۰/۱۲/۲۶

بسمه تعالى

اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله و اشهد ان علیا ولى الله و امیر المؤمنیناینجانب سید عباس موسوى که در حال صحت کامل هستم به مندرجات زیر وصیت کردم :
۱ – فرزند خواهرم مجید براتیان رحیمى وصى اینجانب است.
۲ – تا وقتى که معصومه خانم ذبیحى بخواهد با رعایت نظر وصى مى‌تواند قیم بچه‌هایم باشد.
۳ – مایملک اینجانب منزل و ماشین پیکان است که وصى اینجانب مى‌تواند آنها را در زمان حیات اینجانب نیز فروخته و منزل کوچکترى براى بچه‌ها تهیه و قرضهایم را ادا نماید.
۴ – مبلغ پنجاه هزار تومان به آقاى طبسى، شصت هزار تومان به آقاى عطارى و ده هزار تومان به آقاى صفاریان بدهکارم و اگر کسى ادعایى کرد با وجود قراین برداشت شود.
۵ –
۶ –
۷ –
۸ – از فرزندانم مى‌خواهم که درسهاى کلاسیک را تا حد مقتضى ادامه دهند و در کنار آن دروس اسلامى را نیز فعالانه بخوانند … که به هر دو نوع درس به یک اندازه اهمیت داده شود.
۹ – نامه مورخه ۶۰/۹/۵ به مادر محسن همچنان به اعتیار خود باقى است و در صورتى که آقاى جلالى از قبول وکالت، سرباز زند پسر خواهرم مجید وکیلم.
۱۰- اگر بخت یار شود و انشاء الله شهید شوم رادیو ۹ موج به مجید آقا و رادیو ضبط کوچکم از آن محسن فرزندم.
۱۱ – کلت به شماره ۳۱۹۷، ۰۵۵۴۹۰ به جاى کلتى است که در کمیته مرکزى تهران با کلت سازمانى اینجانب به شماره ۲۲۴۴۱ تعویض شده بود، کلت شماره ۲۲۴۴۱ از سپاه مشهد گرفته شده بود.
۱۲ – کلیه کتابهایم در اختیار یکى از ارگانها یا مؤسسات عام المنفعه گذاشته شود.
۱۳ – کلیه وسایل منزل بررسى شود هر چیزى که احتمال مى‌رود که به اینجانب متعلق نیست سریعا مسترد شود و اگر صاحبش شناخته شده نیست به مسئولین واگذار شود.
۱۴ – در صورتى که مطلبى به ذهن برسد منعکس خواهد شد.
عبدالنبى نماز
۱۳۶۰/۹/۲۷
سید عباس موسوى – امضا ۱۳۶۰/۹/۲۷ 
بسمه تعالى۱ – با تأکید بر فوت، وصیت نامه مورخه ۱۳۶۰/۹/۲۷ در مورد … به دلائل مشکلات خانوادگى نماینده مستقیم امام در بنیاد شهید وصى اینجانب‌اند.
۲ – در مورد ماده ۳، ماشین پیکان به شماره ۶۸۸۳۹ مشهد ۱۱ ماشین به برادر حجة الاسلام امین علیزاده واگذار شده است که در نامه جداگانه‌اى نوشته شده و یک نسخه آن در دست معظم له مى‌باشد.
۳ – تلفن ۳۵۰۱۲ فروخته شود و پولش در اختیار ولایت فقیه گذاشته شود. ( مصلحت نیست که منزل ما تلفن داشته باشد ) مؤکد این کار انجام گیرد.
۴ – در مورد ماده ۴، پول حاجى عطارى پرداخت شد، در مورد پول آقاى (ناخوانا) و حاجى صفاریان با حاجى آقاى عطاران مسئول محترم واحد مراجعات عمومى کمیته مرکزى مشهد تماس برقرار و در صورتى که پرداخت نشده پرداخت شود.
۵ – در مورد ماده ۵، پرداخت شد مطالبم و ضمن نیاز ندارد.
۶ – در مورد ماده ۶، در بهشت زهراى تهران که پاى مبارک امام به آن رسیده دفن شوم.