قبل‌ از ابوالفضل‌ خدا هفت‌ پسر به‌ من‌ داد. همگی‌ در کودکی‌ از دنیا رفتند. بعد که‌باردار شدم‌ شبی‌ بین‌ خواب‌ و بیداری‌ نوایی‌ شنیدم‌ که‌ گفت‌: «اسم‌ پسرت‌ را ابوالفضل‌بگذار زنده‌ می‌ماند.»
بعد از به‌ دنیا آمدن‌ بچه‌، همسرم‌ گفت‌: «این‌ پسر را به‌ یاد آخرین‌ فرزند از دست‌رفته‌مان‌ که‌ جواد نام‌ داشت‌، جواد می‌نامیم‌.»
اندک‌ زمانی‌ نگذشت‌ که‌ بچه‌ به‌ شدت‌ بیمار شد. به‌ یاد ندایی‌ که‌ شنیده‌ بودم‌ افتادم‌.موضوع‌ را با یکی‌ از اقوام‌ که‌ اهل‌ علم‌ بود در میان‌ گذاشتم‌. او تأکید کرد که‌ نام‌ فرزندبیمارمان‌ را تغییر دهیم‌. با تغییر نام‌ او بیماریش‌ خوب‌ شد.
مادر بزرگوار شهید